بارش باران و صورت خندان

ساخت وبلاگ

او دیگر اعتقادی به وجود دیوار نداشت...

دلش نمیخواست اینگونه همه چیز را برای خودش سخت بگیرد

اما نمیشد،چیزی شبیه نا امیدی به سراغش میامد

دوست داشت در حَقَش لطفی کند

میخواست برایش پارتی بازی کند

نمیخواست نگران چیزی باشد

 افسوس گذشته را میخورد،دلش میخواست اینگونه که الان هست،نباشد

دلش میخواست مثله کودکی باشد که مادر دارد...

بارش باران و صورت خندان و لباس گلی و ...

بین ما دیوار بلندی کشیده نشده...

شاید بهتر باشد بگویم ما دیگر خسته هم هستیم

تو از من نا امید مشو

شکایت تو را پیش که برم؟

 

میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : بارش باران و تگرگ در تبریز,بارش باران و برف,بارش باران وبلاگ,بارش باران و حرم امام رضا,بارش باران, نیرو,بارش باران در وبلاگ,کد بارش باران وبلاگ,بارش باران برای وبلاگ,ابزار بارش باران وبلاگ,بارش باران از وبلاگ, نویسنده : ifils00fe بازدید : 384 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 18:18