میخندی که دچارم کنی؟!

ساخت وبلاگ
!BlackHeadاتفاقات بزرگ از ی جای کوچیک شروع میشن، همه ما روی هم دیگه تاثیر میذاریمکوچکترین حرفا،کارها بعدا ممکنه برای فرد دیگه خیلی خیلی گران تمام کنه همه چیز روممکنه او از نبود تو به یکی دیگه پناه ببره از بی پناهی و تنهایی خودشو به هیمن راحتی ممکنه بعدا اتفاقات خیلی بدی بیافته...(1403/01/15)بعد نوشت: ... توهین و تحقیر کردن بهت نمیاد. چرا هیچ پیامی سند نمیشه !!! مگه بچه ای، هر جور راحتی فکر کن . خودت رو اذیت کن، به حرفام گوش ندههمه ی جوری از زندگیشون درد میکشن، منم اینجوری . اعتماد و احترامی که بینمون بود رو راحت از بین بردی . احساس میکنم منم در مورد تو اشتباه فکر میکردم . تو بزرگ شدی ولی رشد نکردی و همون ... سابق هستی. به بچه بازیات ادامه بده... امید وارم گذرمون هیچ وقت به همدیگه نیافته، چرا که هرگز تو رو نمی بخشمت، هر طور فکر کنی تو هم مقصر بودی و هستی،هم مقصر وضعیت خودت و هم مقصر وضعیت خودم.بعد نوشت: اون که بهت گفت بزرگترین گناه زندگی اش خواهی بود. هر چی بوده خواسته اید و شده . حق هم دیگه بودید ولی نشد... و دیگه نخواهد شد، تو در ذهن من فرو ریختی، بیا خودت رو جمع کن میخندی که دچارم کنی؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 17:44

عجیب تر از این آن است که تو نیز

به مانند او گرفتاری....

تو هم دچاری...

آری دلتنگی به راحتی آدمی را پیر و سفید موی می کند

او امشب عمق دلتنگیت را دانست

تو راحت گریستی...

+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ ساعت 23:40 توسط Fils00f  | 

میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 13:58

او و تو ای کاش هر دو باهم میمردید، جدا از هم

عشقی نمی بود

دلتنگی نمی بود

انتظاری نمی بود

او دیوانه می شود از این همه فکر و خیال

پی نوشت: تو قند روزهای تلخ او هستی، او تو را آب خواهد کرد...

+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ ساعت 9:53 توسط Fils00f  | 

میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 13:58

تموم کوچه ها خسته از این

شب گرد دیوونه...

ببین چیکار کردی؟

شده ی دیوونه

اون تو رو بخشید که کمتر براتون سخت شه این قضیه

چی شما دو نفر رو گرفت از هم؟

بعد نوشت:به بعضیا باید گفت که نگو نشد،باید بگی نخواستی که بشه

+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ ساعت 0:6 توسط Fils00f  | 

میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 13:58

وقتی به تو گفتماینجوری چه قدر قشنگهو تو خندیدی و گفتی آره قشنگهمن تازه فهمیدم چرا همه دنبال آغوش هستند، حتی خود توصورتت رو صورتم بود و من با کنجکاوی تمام برای اولین بار مُدام...پی نوشت: تصویر ذهنی من از تو به مانند صدای بوسه از خود بوسه بود : از نزدیک و در واقعیت تو چیز دیگری هستی.(باور کن اینجا بیشتر از این نمیتونم بحث رو باز کنم) + نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۱۲ ساعت 19:49 توسط Fils00f  |  میخندی که دچارم کنی؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 15:25

تو:

تو را در میان این همه درد پنهان کردم

من:
اما من هنوز میان این همه درد، رنج تو را دارم
تا کی چنین محالی؟ تا کی چنین نهانی؟
ماه از نیمه گذشت و تو هنوز در من نهانی...

+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ ساعت 12:57 توسط Fils00f  | 

میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 15:25

آره نه خوشحالم نه غمگین

نه شادم نه ناراحت

نه میخوام و نه نمیخوام ...

تنهایی اولین و آخرین انتخابیه که باهاش در آرامشم.

+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ ساعت 19:54 توسط Fils00f  | 

میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 15:25

یادت باشه خود تو گذاشتی راحت ازت جدا شه دلم ...... بعد نوشت:من اینقدر خوب شدم برات که خودت خواهی گفت نه دیگه نرو، بی تو نمیتونم ... بعد نوشت:من به تنها'>تنهایی شدم عزیز دلت ! مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند. میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 18:59

من اصرار ، تو انکار من تکرار و تو هم تکرار من آبی ام و تو... و کبود شد لبهایت و من نفس نفس تو را نفس کشیدَم... میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 18:59

قلبش خیلی میخواهد میان نگاه عمیق او بر چشم و قلبش در میان این هیاهو بماند... میخواهد بی هیج دردی خود را به او برساند و خود را به قلب او بسپارد می‌داند درون او چقدر بیتاب است بی تاب خودش،می داند به غیر او هیچ قلبی اینگونه برایش نمي تپد اکنون من می دانم تو خود را میان سیاهی که برایت به بار آورده،گم کرده ای میخندی که دچارم کنی؟!...
ما را در سایت میخندی که دچارم کنی؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 18:59