من؟
مثله یک کرم ابریشمی بود که... شاید کمی زشت
شاخ و دم داشت!
خجالتی بود،حسرت آسمان را در دل میخورد
تنهایی را به خو پیچید،میدانست؟
زمانی آرزوی زیبا شدن را داشت...
نوشته شده در دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶ساعت:بیست و پنج توسط مردی که قبلا میخندید.| |
میخندی که دچارم کنی؟!...برچسب : نویسنده : ifils00fe بازدید : 173